در آوریل سال ۱۴۹۳ ، کریست کلمب پس از کشف دنیای جدیدش(قاره آمریكا)
درحال صرف شام با مردان اسپانیایی بود که یکی از آنان گفت : ارباب
حتی اگر شما هم این قاره جدید را کشف نکرده بودید ، در این جا یعنی
اسپانیا ، که سرزمین غنی از مردان بزرگ و با لیاقت در گیتی شناسی
و ادبیات است ، شخصی پیدا می شد که ایده ای مشابه با نتیجه ای
مشابه داشته باشد .
کریستف کلمب غرورش جریحه دار شد ولی برای جواب دادن عجله
نکرد . در آن لحظه خواست تا تخم مرغی برایش بیاورند .
سپس آن را روی میز گذاشت و گفت : آقایان ، شرط می بندم که هیچ
کدام از شما نمی توانید این تخم مرغ را در حالت ایستاده روی میز قرار
دهید . البته همان طوری که من این کار بدون هیچ کمکی انجام خواهم
داد .
همگی تلاششان را برای نگه داشتن تخم مرغ روی سطح پهن تر آن کردند .
کدام از شما نمی توانید این تخم مرغ را در حالت ایستاده روی میز قرار
دهید . البته همان طوری که من این کار بدون هیچ کمکی انجام خواهم
داد .
همگی تلاششان را برای نگه داشتن تخم مرغ روی سطح پهن تر آن کردند .
ولی بیهوده بود . بعد رو به
آقای کلمب گفتند : غیر ممکن است . غیر ممکن !!!
کریستف کلمب تخم مرغ را از آنها گرفت ، ضربه کوچکی به انتهای آن
زد و ترک کوچکی در آن قسمت ایجاد کرد ، که به واسطه آن توانست
تخم مرغ را روی میز در حالت ایستاده نگه دارد . میهمانان گفتند :
مطمئناً هر کسی می توانست با یک ضربه و ایجاد ترک در انتهای تخم
مرغ آن را در این وضعیت قرار دهد .
آقای کلمب گفت : هر کسی می توانست ولی هیچ کس این کار را
نکرد . در مورد کشف دنیای جدید من هم همین طور است ، هر کسی
می توانست آن را کشف کند ، ولی هیچ کس به آن فکر هم نکرد !
این حکایت بیانگر این امر است که حتی اگر ما قادر به انجام کارهای
بزرگ هم باشیم ، تعداد کمی از ما به فکر استفاده از استعداد و
نیروهایمان برای انجام آن کارهای بزرگ می افتیم .
کریستف کلمب تخم مرغ را از آنها گرفت ، ضربه کوچکی به انتهای آن
زد و ترک کوچکی در آن قسمت ایجاد کرد ، که به واسطه آن توانست
تخم مرغ را روی میز در حالت ایستاده نگه دارد . میهمانان گفتند :
مطمئناً هر کسی می توانست با یک ضربه و ایجاد ترک در انتهای تخم
مرغ آن را در این وضعیت قرار دهد .
آقای کلمب گفت : هر کسی می توانست ولی هیچ کس این کار را
نکرد . در مورد کشف دنیای جدید من هم همین طور است ، هر کسی
می توانست آن را کشف کند ، ولی هیچ کس به آن فکر هم نکرد !
این حکایت بیانگر این امر است که حتی اگر ما قادر به انجام کارهای
بزرگ هم باشیم ، تعداد کمی از ما به فکر استفاده از استعداد و
نیروهایمان برای انجام آن کارهای بزرگ می افتیم .
......................................................................................
حالا شما چه کار بزرگی باید انجام دهید ؟ به همان فکر کنید !